شعری از حسن روشان که پیشکشی است به استاد حاج قربان سلیمانی
در مه فرو روند کتل ها و دره ها
از گرده بشکنند تمام گدارها
دیگر به دشنه ها بسپارند و بگسلند
یال کرند ها را چابک سوارها
دف ها به کنج طاقچه ها معتکف شوند
در پرده دق کنند تمام دوتارها
***
با پرده ی دوتار چه گفتی که سالهاست
اینسان قرار برده ای از بی قرار ها ؟
از کاسه ی دو تار چه نوشیده ای که عقل
گم گشته در تغزل چشم تو بارها ؟
تو می روی و در نفس" شاجهان" مدام
جاریست شور ممتد" الله مزارها"
جاریست شیهه های دو تار تو تا ابد
در سینه ی حماسی این کوهسارها
تو می روی و بعد تو تکرار می کنند
" لیلانه " های ناب تو را چشمه سارها
تو می روی و یاد تو هاشور می خورد
در بازتاب خاطره ی روزگارها
تا در قمار عشق تو رندانه باختی
در حسرت تو اند تمام قمارها
***
" بخشی " بمیر تا که تو را زندگی کنند
در لحظه های مستی خود باده خوار ها
۱ - کرند : اسب زرد رنگ
۲ - شاجهان : قله ای در خراسان
۳- الله مزار : یکی از آهنگ های کرمانج های خراسان
۴ - بخشی : کرمانج ها به اساتید بزرگ موسیقی بخشی می گویند .